پایگاه اطلاع رسانی صاعقه
کتاب «رخساره خورشید»، تألیف دکتر مصطفی دلشاد تهرانی به اصول کلی و سیره عملی ثابت در آموزه ها و زندگی امیرمؤمنان علی(ع) میپردازد که میتواند مرجع کردار و رفتار حاکم بر عرصههای گوناگون زندگی باشد. وی در این اثر 10 اصل بنیادی و اساسی را به عنوان 10 فرمان مطرح کرده که ازآموزهها و زندگی امام علی(ع) أخذ شده است. این اصول دهگانه عبارتند از: اصل مرزبانی، حریم داری و پرواپیشگی؛ اصل پایبندی به کیفیت استخدام وسیله؛ اصل اعتدال و میانه روی؛ اصل پارسایی؛ اصل تکریم؛ اصل پاسداشت حقوق؛ اصل رفق و مدارا؛ اصل صراحت و صداقت؛ اصل پایبندی به عهد و پیمان؛ و اصل عدالت. گوشه هایی از آثار برخی از این اصول در برخی عرصهها از زبان دکتر دلشاد تهرانی بیان شده است که اکنون از نظر شما میگذرد.
یکی از حوزه هایی که به شدت از عدم پرواداری، مرزبانی و حریم نگه داشتن، آسیب میبیند عرصه نظامی است. چون امور نظامی به دلیل ماهیتی که دارند خیلی خطرآفرین اند و بیش از هر جای دیگر، ملاحظات انسانی و اخلاقی باید در آن رعایت شود. در جنگهایی که در کشورهای منطقه صورت میگیرد؛ جنایت و بیاخلاقی زیادی نسبت به کودکان و زنان و غیرنظامیان و حتی نظامیان صورت میگیرد. امام علی(ع) در مسأله جنگ آنقدر بر حریمداری و مرزبانی پای فشرده که عجیب است. هنگام جنگ صفین حضرت (ع) داشتند نیروهای نظامی خود را اعزام می کردند قبل از اینکه نیروها را اعزام کنند نامه ای به تمام مناطقی که سپاه از آنجاها میگذشت نوشتند که در نهج البلاغه به شماره نامه 60 آمده است. منظور این بود که به آنها اطلاع دهند که سپاهی از منطقه شما عبور می کند و آنها باید مراقبت کنند؛ اگرچه دستورهای لازم داده شده بود که مبادا در مسیرشان حریمی بشکنند و آزاری به کسی بدهند و بی حرمتی ای صورت گیرد؛ چه نسبت به مسلمان و چه نسبت به غیر مسلمان. حضرت می فرمایند: سپاهیان حق ندارند که از مردم چیزی را به زور بگیرند و فشار و زوری به مردم وارد کنند. فقط اگر فردی در تنگنا قرار گرفت و آذوقه نداشت فقط به اندازه سدّ جوع و رفع گرسنگی می تواند از مردم تقاضای آذوقه کند و بیش از این اجازه ندارد.
امیرمؤمنان(ع) در یکی از جنگهایی که به او تحمیل شده بود یعنی یکی از شبیخون های قاسطین که فرمانده معاویه، «بسر بن ابی ارطات» از شام آمده بود و تا یمن پیش رفته بود، یکی از فرماندهان برجسته خود را بنام «جاریه بن قدامه» را به مقابله و دفاع فرستاد. بنا بر نقل «ابن هلال ثقفی» در کتاب «الغارات»، حضرت، وقتی داشت او را اعزام میکرد وی را نگه داشت و سفارشاتی به او کرد و بعد همین مسائل را مکتوب کرد و به دست او داد تا رعایت کند. ازجمله فرمود: اتّق الله الذی الیه تصیر و لا تحتقر مسلما و لا معاهدا و لا تغصبنّ مالا و لا ولدا و لا دابّه و إن حفیت و ترجّلت ! یعنی از خدایی که بدو باز می گردی پروا کن، و مبادا که مسلمان یا غیر مسلمان هم پیمانی را خوار بداری؛ و مبادا که مال کسی را به زور بستانی و چارپای کسی را بر زور بگیری، هر چند که برهنه پای و پیاده مانده باشی! نفرموده است مبادا بد برخورد کنی، یا مبادا سخن زشتی بگویی بلکه کمترین ناروایی را ممنوع کرده است که مبادا کسی را تحقیر کنی! اینها ملاحظات پروادارانهای است که باید صورت گیرد، زیرا جنگ در اسلام مقید به دو قید غیر قابل گذشت است، یکی قید دفاعی و دیگر قید اخلاقی.
قضاوتها علنی باشد
حریم داری در عرصه قضاوت هم نتایجی را به دنبال دارد. در قضاوت، حریمها را پاس داشتن خیلی مهم است. اگر مجرمی دستگیر شد نباید حریم او را شکست. نمی توان خلاف کرامت انسانی رفتار کرد. عمل فرد باید طبق قانون بررسی شود، اگر جرمش ثابت شد متناسب با جرم باید سزا ببیند ولی به او نمی توان بیاحترامی کرد. امیرمؤمنان(ع) نسبت به این قضیه به شدت حساس بود. اینکه کسی را تحت فشار و بازجویی همراه با شکنجه قرار دهند یا در سلول و تحت فشار روانی قرار دهند؛ همه اینها ممنوع اعلام شده است. چنانچه که پیامبر(ص) ممنوع اعلام کرده بود، و بنا بر نقل حمیری در قرب الاسناد و شیخ کلینی در کافی و نیز شیخ طوسی در تهذیب الاحکام امام علی(ع) فرمود: من أقرّ عند تجرید أو حبس أو تخویف أو تهدید فلا حدّ علیه. کسی که بر اثر شکنجه یا زندانی شدن و یا ترساند و یا تهدید اقرار کند، حدّی بر او جاری نمی شود. اقرار و اعتراف تحت فشار و شکنجه و ترساندن و بیم دادن و در انفرادی نگه داشتن هیچ اعتباری ندارد. اگر دستگاه قضایی می خواهد قضاوتی کند، صحبت دو طرف را باید شنیده شود. کار قاضی باید مطابق موازین باشد و اجازه داده شود که دفاع صورت گیرد و علنی باشد. امیرمؤمنان علی(ع) اصرار داشت که قضاوتها علنی باشد. قضاوتهای مخفی را نفی میکرد. زمانی، «شریح» قضاوتها را داخل خانهاش برد و مخفی کرد، حضرت به شدت با او برخورد کرد و فرمود: قضاوت باید در مسجد و جلوی چشم همه مردم باشد. قاضی اگر کمترین بی حرمتی کند باید عزل شود.
ماجرای عجیبی در حکومت امیرمؤمنان(ع) است که باید سرمشق باشد. وقتی امیرمؤمنان(ع) از مدینه به کوفه رفت. «ابوالاسود دوئلی» را که عالم، فقیه و ادیب برجسته و فرمانده نظامی بسیار خوبی بود، به عنوان قاضی بصره انتخاب کرد. بصره، در آن زمان شهری بود که شورش کرده بود، شاید به نظر ما بعد از شورش به فردی نیاز بود که با قدرت در آنجا عمل کند و سرکوب نماید. ابوالاسود دوئلی به مدت خیلی کوتاه قضاوت کرد و حضرت (ع) او را عزل کرد، اما بعد در مسئولیتهای دیگری از او استفاده کرد. ابوالاسود نزد امام(ع) آمد و به ایشان اعتراض کرد و علت را جویا شد و گفت: من نه جنایتی کرده ام و نه خیانتی مرتکب شده ام، برای چه مرا عزل کردی ؟ حضرت (ع) فرمود: إنّی رأیت کلامک یعلو کلام خصمک! دیدم در جایگاه قضاوت، صدایت را بر صدای یکی از طرفین دعوا یا متهم بلند کردی!
باید توجه کرد که امیرمؤمنان علی(ع) تا کجا، حریمها را حفظ کرده و تا کجا مرزبانی را پاس داشته است. اگر کسی میخواهد پیرو امیرمؤمنان(ع) باشد و ادعای دوستی علی(ع) را دارد و خود را شیعه می داند باید اینها را رعایت کند. شیعه علی بودن به شعار دادن نیست. به صرف ابراز علاقه کردن نیست باید اینها نمود پیدا کند.
به مقصد رسیدن با گناه و خلاف، عین شکست است
اصل دیگری که بسیار مهم است و متأسفانه رعایت نمیشود، اصل پایبندی به کیفیت استخدام وسیله است. این اصل هم در همه عرصههای فردی، اجتماعی، مدیریتی، سیاسی، حکومتی، اقتصادی، نظامی و غیره حکومت دارد. اعتقاد امام(ع) این است که به مقصدی رسیدن با گناه و خلاف، عین شکست است، چنان که در حکمت 327 نهج البلاغه آمده است: «ما ظفر من ظفر الاثم به و الغالب بالشّر مغلوب: کسی که به وسیله گناه پیروز شود پیروز نیست، و کسی که با شرّ و ستم چیره گردد، در واقع شکست خورده است.» امام (ع) چنان بر این اصل پایبند بود که در شورای عمر بن خطّاب حاضر نشد برای به دست گرفتن حکومت حتی دروغی توریهای بگوید. او خوب می دانست که حکومتی که با دروغ به دست آید، از آن راستی بر نمیآید. امام(ع) در سخنی که شریف رضی در نهج البلاغه نیز آورده ( خطبه 200 ) فرق اساسی سیاست خود و معاویه را در همین معرفی کرده و فرموده است: به خدا سوگند معاویه زیرکتر( سیاستمدارتر) از من نیست، لیکن شیوه او پیمانشکنی و پردهدری است [و برای رسیدن به هدف خویش مرتکب انواع گناه و خیانت می شود]؛ و اگر خیانت و پیمان شکنی ممنوع نبود، زیرک تر از من کسی نبود (من در این میدان نیز سیاستمدارترین مردمان بودم)؛ اما هر خیانت و پیمانشکنی گناه است، و هر گناهی نوعی کفر است.
در اواخر حکومت امام علی (ع) که کوتاهیهای سران و سستیهای مردمان کار را به بحرانیترین وضع رسانده بود، برخی به امام(ع) پیشنهاد کردند که با زور و استبداد آنان را همراه خود سازد، ولی امام (ع) در خطبهای (خطبه 69 نهج البلاغه) فرمود: انّی لعالم بما یصلحکم و یقیم أودکم ولکنی والله لا أری إصلاحکم بإفساد نفسی: من میدانم چگونه میتوان شما را به سامان آورد و از اعمال و رفتار کج راستتان کرد، ولی به خدا سوگند درست نمیدانم که برای به سامان آوردن شما [با به کار گرفتن وسایل نادرست]، خود را تباه کنم. امام(ع) به کار گرفتن وسایل نادرست برای رسیدن به مقاصد درست را عین تباهی و نابودی میدانست و هرگز در هیچ عرصهای بدین سمت و سو نرفت.
اصل دیگری که در کتاب رخساره خورشید بحث شده است، اصل اعتدال و میانهروی است. اعتدال و میانهروی هم باید در همه عرصههای فردی، اجتماعی، مدیریتی، سیاسی، حکومتی، اقتصادی، نظامی و دینی رعایت شود. امیرمؤمنان(ع) اصرار دارد که در همه عرصه ها اعتدال و میانه روی جاری و ساری باشد.
برای مطالعه مطالب روی نوشته کلید کنید
بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی
حکومت برای عدالت و در خدمت عدالت باشد
به هیچ وجه نباید شخصیت زده بود
.: Weblog Themes By Pichak :.